صرفا جهت لبخند




و این اخریه هم کاملا بدون شرح...(طنز نیست)


به مشکلات بخندید

مرد جوانی که میخواست راه معنویت را طی کند به سراغ استاد رفت.استاد خردمند گفت:«تا یک

سال به هر کسی که به تو حمله کند پولی بده».تا دوازده ماه هر کسی به جوان حمله میکرد

جوان به او پولی می داد. اخر سال باز به سراغ استاد رفت تا گام بعدی را بیاموزد.استاد گفت:«به

شهر برو و برایم غذا بخر همین که مرد رفت استاد خود را به لباس یک گدا در اورد و از راه میان‌بر

کنار دروازه شهر رفت.وقتی مرد جوان رسید،استاد شروع کرد به توهین کردن به او.جوان به گدا

گفت:«عالی است!یکسال مجبور بودم به هر‌کس که به من توهین می‌کرد پول بدهم اما حالا

میتوانم مجانی فهش بشنوم،بدون انکه یک پشیزی خرج کنم»استاد وقتی صحبت جوان را شنید

رو نشان داده و گفت:«برای گام بعدی آماده‌ای!چون یاد گرفتی به روی مشکلات بخندی»


مشکلات نمی‌تواند مرا شکست دهند هر مشکلی در برابر تصمیم قاطع من تسلیم میشود

"داوینچی"


جوجه فِک کرده ما کَمیم


چند روزی بود خبری در کل سایت ها مبنی بر اینکه خواننده رپ و راک(که همتون میشناسیدش)

اهنگی رو خونده که به امام هادی و امام زمان توهین کرده

من و بچه ها یکی از اونایی بودیم که اهنگ های این ملعون رو گوش میکردیم

البته من خودم کمتر گوش میکردم ....بقیه گروه خیلی گوش میکردن

اینجور که از سایت ها و اینا پیداس انگار حکم کشتنشم صادر شده و جایزم گذاشتن براش

همون بهتر که بمیره........تو بعضی از سایتا که حکم این ملعون خویس رو نوشتن وقتی ادم

نظرات سایت رو میخونه میفهمه ادما چقد با هم فرق میکنن

یکی مدافعه اون ملعونه یکی مخالف. یکی میگه فقط خدا یکی میگه....

خدایی برید به این آدرس و نظراتشو بخونید...ادم شاخ در میاره از دست این بشر ها

 و در انتها تنها کاری که از Street Group برمیاد اینکه:



امیدوارم با این کار دل امام زمان رو شاد کرده باشیم...

((خودت باش))


وقتی که جانشین پدرش شد,هر کسی به او می رسید می گفت:

-«جوان!تو هیچ شباهتی به پدرت نداری!»

و او پاسخ می داد:

«برعکس من کاملا شبیه پدرم هستم.او هیچکس را سرمشق خود قرار نمی داد,من هم همینطور!»


   ************       

تصمیم گرفت سیگار کشیدن را ترک کند,زیرا متوجه شده بود,مدتی است به محض پخش شدن دود سیگار در

فضای اتاق,طوطی شیرین سخنش به سرفه می افتد. او را نزد دامپزشک برد تا مبادا دود سیگار به طوطی

صدمه ای زده باشد.دامپزشک طوطی را معاینه کرد و گفت:

-«بیمار نیست فقط سرفه های خودت را تقلید می کند!»

سوال:«شما سرفه های چه کسی را تقلید می کنید؟»

بعدا نوشتم:

امروز تولدِ هم لینکی‌ و دوست عزیزی به اسم شبنم"هفت سنگ"هست از همینجا تولدشو

تبریک میگم و تو ادامه مطلب یه عکس هست که تقدیمش میکنم.....


ادامه مطلب ...

روز عشق

مادر از نگاه دیگران در "ادامه مطلب"


ادامه مطلب ...

Street Group



سلاااااام....دوست عزیزی سوال کرده بودن که اون قضیه ای که من تو "یه چیزایی در مورد گروه ما"

نوشته بودم که" Street "  رو خیلی باحال این اسم رو انتخاب کردیم واسه گروه...چیه؟

خواب قضیه از این قراره که:

 شهریور تابستون 87 بود که ما با یه کاروان رفتیم مشهد....اونجا ما چهار تا بودیم که تو یه اتاق با ویویِ رو به

کوچه.که من بودم و محمد جواد و حسین و امید که الان دیگه امید پیش ما نیست

و فرار کرد رفت پاریس،الانم سوئده

خوب بگذریم...کجا بودم...اهان،اینو میخواستم بگم با اونایی که اومده بودیم(کاروان)همه بسیجی و روحانی

بودن...برا هر اتاقی یه اسم میزاشتن و رو دَر اتاق ما کاغذ چشبوندن"گروه معرفت"

بعد یهو ما گفتیم بیاید اسم گروه خودمونو عوض کنیم(اون روزا خیلی شیطون بودیم)

هِی فک کردیم چی بزاریم اسمشو....بعد از کلی کلنجار رفتن با هم ، بالاخره رفتیم یه ماژیک گرفتیم و رو کاغذ

نوشتیم"Street Group" و چسبوندیم به دَر اتاق _ حالا فک کن بین این همه بسیجی و  روحانی رو یکی از دَر اتاقا

نوشته شده باشه"Street Group" _ البته چون ما رو در واسی داشتن زیاد چیزی نگفتن،از اون روز بود که هر وقت ما رو میبینن میگن بچه های Street Group...........یادش بخـــــــــــــــــیر


پ.ن:

پونزدهم تولد یکی دیگه از هملینکی های عزیز بود به نام یگانه با وبلاگ"دنیای خنده"

با دیرکرد تولدشو تبریک میگم و این شکلکا رو تقدیمش میکنم:


بازم تولــــــــــــد

بازم تولد داریم....دو سه روز پیش تولد یکی از بچه های گروه به اسم حمید بود.مانم رفتیم

بیرونا واسش تولد گرفتیم و اون مراسمی که عقده شده بود برامونو اجرا کردیم همون که کیک

رو میزنن تو صورتش...چه حالی داد...تموم صورتشو کیکی کردیم

اصلا من نمیدونم چه جوریه تو این ماه انقد تولد داریم....بازم تولد داریم

اینم عکسه کیکی که زدیم تو صورتش البته همشو نه....گذاشتیم نصفشو بخوره بعد زدیم

تو صورتش.....


روز معلم هم که گذشت اینو میخواستم دیروز بگم

از برادر کوچیکه ی حسین پرسیدم برای روز معلم چی خریدی واسه معلمتون

در اومده میگه:مگه اون روز دانش اموز چیزی واسه من میخره که من واسش بخرم

خیلی از حرفش خوشم اومد.....ولی خدایی بچه های امروزی چقد حاضر جواب و توقعی هستن