خوبید خواهران و برادران؟زندگی بر وفق مراده؟
خب این تابستون هم شروع شدش(میزاشتی سه ماه دیگه می گفتی)
خب بگذریم.بریم سراغ شب نشینی چن شب پیش:
زینگ زینگ...کیه؟حسینم دَر رو باز کو
بیا تو حسین بیا جانم بیا تو
نشستیم حرفیدیم دیدم بچه خیلی گشنشه بلن شدم
از خودم اشپزی در کنم.اون ته مها یخجال چنتا گوشت دیدم
که باکتری ها داشتن تمومش میکردن ازشون گرفتمو
هر چی دنبال سیخ گشتم پیدا نکردم و خلاصه یجوری سرخوندیمش
اینم ضیافت اون شب:
سلام به همه بکس وبلاگی گل،من اومدَممممم!هوووراااااااااا......بلاخره بلاگ اسکای هم تصمیم گرفت متحول بشه!
(خو الان یکی نیس بهش بگه این چه وضعه متحول شدنه!)
حالا بریم سراغ بَکس:
نمیدونید تو این مدته که ندیدمتون (منظور پست گذاشتَنامه) چقد دلم واستون تنگ شده! (شما هم همینطور!هه هه هه)خلاصه از همه ی اونایی که در غیابم مرا با نظراتشان،ایمیلها،اس مِس ها و... تنها نذاشتن کمال تقدیرُ تشکر را مینمایم.
راسی چه خبرا؟؟شماها بگین؟
شنیدم بعضی ها که نام نمیبَرَم (مهدیار،امیر،الهام) با اومدن فصل گرما کولراشونو روشن کردن!خخخخ فک کنم خیلی حرفیدم!راشم(پاشم) برم سراغ عکسِ که میخام بزارم......
اینو باش:
1- کجا ای جیدیدَ!؟هاااااااا؟؟
2-پنیر واقعی اینه؟! ینی اون پنیرای قالبی که میخوریم واقعی نیس!!؟چــــــی میــــــگــــــــــــی؟