اتفاقا چند روز پیشا رفته بودم دَمِ مغازه ی دوستم که بغلش یه مغازه املاکیه دیگم دارنکه تازه کَفِشو موکت انداخته بودن منو دوستم که بیرون نشسته بودیمو همین جور گَپ میزدیم دیدیم یه موتوری با بَچَش اومدن برن تو مغازه...دیدن کفِش موکته
خلاصه اونام از همه جا بی خبرکفشاشونو در اوردنو رفتن تو مانم وقتی این صحنه رو دیدیم از خنده روده بُر شده بودیم
تازه جالِبِش ایجاس که وقتی رفتن،!پدرش از مغازه اومد بیرونو صورت و چشماش سرخ سرخ بود(اخه تو مغازه که نمی تونس بخنده) خلاصه تا گفتیم یارو رو دیدی بیچاره پکید از خنده هنوزم هر وقت یادم می افته خندم میگیره
اینم یه سوژه دیگه ...
آخـــــــــــــــی بـَـخ بـَـخ ..
چــــــــــــه تمیزه ..
خوش به حاله زنش .. .
اره طفلی هم تمیزه هم ساده!
خیلی باحال بود..
ممنون
من اینجانظرگذاشته بودمااااااااااااا
کووووش؟
هَنووووووووووووووووووووز نیومده
فک کنم چرخِش پنچر شده... زاپاسشو عوض کنه حتما میاد هَ هَ
بیچاره چقد خجالت کشیده
اصلن به قیافه ـش نمی خورد که فهمیده باشه
لا یخسر و قوم من قوم
هیچ گاه یکدیگر را مورد تمسخر قرار ندهید(با اون صدا ترجمه خونه شبکه سه موقع اذون بخون)
....ولی عجب اوشکولی بوده...هرهر
به به برادر حاج شیخ امیر حسین...اقا تقبل لله...
بابا چند بار بگم دیگه پیر شدم!
من حسینم نه امیر حسین!
ببین چه زمونه ای داریم... من پیر شدم شما جوونا الزایمر گرفتین
فک کنم زمونه دیگه برعسک شده! هر چند هفته ی اخره دیگه!
( . . . )
هــــر هــــر...
تو ام مث من دنبال سوژه ایا....
واستا یکی دارم .... بزودی میزارمش....
تاهزه اینا که واسه ما چیزی نیس
پس زودتر بزار من دیگه طاقت ندالم
من اینجا چی باید بگم؟؟!
فقط میخندم!
بَه به ژینوس خانوم
وبلاگ ما رو نورانی فرمودییُو
چه خبرا؟ نیستی؟
دلمون واسَت چوچیک سُده بود!
واقعا که چقدر داری از مُخِت کار میکشی! یعنی نمیدونی چی بگی؟(سلامی، علیکی،...)
ریز بخند زشته! چه معنی داله دختر بلند بخنده...
شوخی کردم
خیلی خیلی خوش اومدی
خلاصه مشعوف شدیم از دیدنت ابجی
بازم بیااااااااااااااااااااااااا
ما جایی که خودمون مییشیم رو موکت کردیم چون واقعا زمینش سرد میشه
البته ما جایی رو که سرد میشه بخاری روشن میکنیم
تازه کف خونمونم از سیستم های گرمایشی استفاده میکنیم!
البته شوخیدم
تشکر که سر زدی
چیه؟
چرا اینجوری => => نگام میکنی ؟
مگه تا حالا منو این تیپی => => ندیدی ؟
ایام ایزنمتا !
درست سیلم کن خو .
وااااااااااااااااااااای
خب چجولی سیلیت کنم؟
دیگه صریح تر از این...
من مغازه رو گفتم داداشیه دیفوونه
البته ما بخاری هم روشن میکنیم ولی از زمین سرما میاد خوب
اهاااااااااااااااان
به من میگی دیفونه!
خب هستم دیگه...البته دیفونه امام زمان(عج)
واقعنی متوجه شدی چی گفتم ؟
نه متوجه نشدم اصلا
شوخی میکنی !
ولی تا حدودی درست جواب داده بودی خو !
دقیق متوجه نشدم!
حالا منظور از سیلیم،(سلام) بید؟؟
من تو همین فقط موندم!
سلام پیرمرد ...
سلام حاج اقا...
هفته اخر !!!ههههه هنو هستیم...
سلام ننه جون...
سلام حاج خانوم...
هِــــــــــــــــــــــــــی یه هفته ی دیگه باید انتظار اقامونو بکشیم
(اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج)
درست سیلم کن ..
یکی درست نگام کن ..
سـِـیل : نگاه ..
افتاد ؟؟؟؟؟
اهااااااااااان...
حالا فهمیدم!
می بینی چقد این روزا خنگ شدم؟
اخه یکی گفت سیلیم یعنی سلام
خب حالا به چه زبونی بود؟
زبان بیسیار بیسیار شیرین ماهشهری ..
بـــعله
واقعا سوژه ی خوبی شده بود واسه من! واسه این که تو معنیش مونده بودم
زبان بسیارررر شیرین ماهشهری
احسنت به ان زبان شیرین
بِّـــــــــــپا قندِت نزنه بالا خخخخخخ
واقعا که ماهشهر هم شهرش هم زبانش خوشِله
بعله....الان قراره بنده به خاطر اینکه واسه امتحانام نمی تونستم بیامو نظر بدم حالا وقت..وقت چیه؟؟؟؟
اگه گفتی....
وقت جبرانه....
از همین پست تااااااا آخرین پست....
ببینم چه کردی....
خیلی پست جالبی بودااا....
موکت؟؟؟؟....خب شاید بیچاره خیلی ساعتو تو مغازشه واسه همینم خواسته مثل خونه خودش بشه
اشکالی داره؟؟؟؟
ممنون
عجب نظر منطقی ای بوداااا
نه چه اشالی داله